طراحی فلنج های تحت فشار خارج از استانداردها

پاسخ به پرسش ها ونیازهای مصرف کنندگان در طراحی و تامین فلنج های خاص

طراحی فلنج های تحت فشار خارج از استانداردها

پاسخ به پرسش ها ونیازهای مصرف کنندگان در طراحی و تامین فلنج های خاص

طراحی فلنج های تحت فشار خارج از استانداردها

مصرف کنندگان فلنج در حوزه های نفت ،گاز و پتروشیمی وکلیه سایت های فرآیندی که از پایپینگ تحت فشار استفاده می کنند گاه به فلنج هایی نیاز دارند که کلاس وسایز آن در جداول موجود رایج از قبیل ANSI و API و... موجود نیست.این فلنجها که به فلنج های غیر استاندارد یا ویژه مشهورند برای ساخت نیاز به طراحی خاص دارند که کاری حساس و دقیق است.نویسنده این وبلاگ که از سال 1377 طراح انواع فلنج های تحت فشار از ریز سایز تا فلنج های غول پیکر بوده است در این فضا به نیازهای مصرف کنندگان داخلی پاسخی در خور می دهد.با این وصف هیچ مصرف کننده ای نیاز به مراجعه به بازار یا شرکت های خارجی نخواهد داشت اگر اراده خویش را بر حل مساله در داخل متمرکز کند.به جد می توان گفت که دانش و توانمندی ساخت در این حوزه بسیار افزون تر از بسیاری از کشورهای حتی اروپایی است.آزمودن این ادعا چندان دشوار نیست.بخواهید تا روشن شود. mek.flange@gmail.com

پیوندهای روزانه

دوستی در پیامی اینگونه نوشته است:

با سلام 
لطفا تفاوت بین تنش و مقاومت را توضیح دهید .
به عنوان مثال تنش تسلیم و مقاومت تسلیم یا تنش حد نهایی در کشش و مقاومت حد نهایی در کشش از نظر دیمانسیون و واخد این دو یکی می باشند اما در بعضی از کتب در روابط طراحی از تنش یا سیگما نام برده شده و در بعضی دیگر از عنوان مقاومت  s در روابط و فرمولها . با سپاس  

دوست گرامی! به پاس احترام به شما پرسشتان را در مطلبی جدا آوردم تا هم مختصری بنویسم و هم نکته ای را به بهانه پاسخ به پرسش شما بیاورم. 

نمی دانم پرسنده گرامی چه تحصیلاتی دارد اما این پرسش یک پرسش مفهومی است و در مقدمات مهندسی مکانیک (در درس مقاومت مصالح یک ) به آن به تفصیل پرداخته می شود.توصیه می کنم این گرامی یک بار این درس را مرور کنند.کتاب مقاومت مصالح آقای تیموشنکو به زبان انگلیسی بهترین انتخاب منبع برای این مرور است.کتابهای فارسی هم البته هست اما بنده توصیه نمی کنم چون همه به نوعی برگردان این کتابها هستند و در رسندن مفهوم نقص دارند. پوپوف زبان اصلی هم عالیست.برگردان طاحونی را دیده ام آن هم خوب است اما متن اصلی ارزش دیگری در رساندن مفاهیم دارد:

تنش(مکانیکی) یک کمیت است و تعریفی کلی دارد.به سادگی می شود گفت تنش تنسوری است که از تقسیم نیرو بر سطح بدست می آید اما مقاومت(مکانیکی) تاب آوردن یک ماده مشخص در برابر میزانی معین از تنش است.مثلا فولادST37 را که یک فولاد ساده ساختمانی است در نظر بگیرید.در عالم خیال به سطح مشخصی از این فولاد مثلا به اندازه 20 میلی متر مربع می توان نیروهای کششی خیالی بی شماری را اعمال کرد .بیایید نیروهای 1 تا یک میلیون نیوتن را به این سطح اعمال کرده نتایج را برای تنش درجدولی با سلیقه ثبت کنید .این مقادیر جدول شما همان تنش ها هستند اما این جدول اعتبار واقعی اش بی نهایت نیست.در یک میزان معین عملا فولاد گسیخته می شود و شما جدول واقعی پس از آن مقدار نخواهید داشت.چرا؟ چون فولادتان بیش از آن مقدار را تاب نمی آورد.به این مقدار حد مقاومت کششی یا به بیان دیگر استحکام کششی گفته می شود و البته جزئیاتی دارد که در تسلیم گلویی می شود و .... حتما می دانید که خواص هر ماده ای مشخص  و محدود است و یکی از این خواص را خواص مکانیکی گویند و جداول تجربی استانداردهای مختلف این مقادیر را به طراحان ارائه داده اند. پس به زبان ساده به تاب و تحمل در برابر تنش مکانیکی مقاومت مکانیکی ماده گفته می شود و درستش این است که با S نمایش داده شود و کشش و نهایی با اندیس T و UT متمایز شوند. ضمنا سیگما به طور عام برای تنش به کار می رود آن هم تنش نرمال.برای تنش برشی از تاو که آن هم یونانی است استفاده می کنیم.البته گاهی نویسنده قرارداد خاصی را از ابتدا برقرار می کند که طبق آن ممکن است به جای S برای مقاومت ماده از سیگما استفاده کند.اینها که دخلی به اصل وماهیت مفهوم ندارند.تنها قراردادند. 

خب حالا فرض کنید طراح هستید.در انتخاب مواد ابتدا استحکام برایتان اهمیت دارد.این استحکام باید حاشیه خاصی داشته باشد و خیالتان را راحت کند.حاشیه امن مذکور را با ضریب ایمنی یا فاکتور ایمن ساز ایجاد می کنید که خود در عمل داستان بسیار مفصلی دارد و به قدر دو واحد درسی می شود در باره آن سخن گفت.گاهی طراحان و نویسندگانی عدد بدست آمده مقاومت با لجاظ حاشیه امن مذکور با ضریب ایمنی را استحکام می دانند که باز مساله ای سلیقه ای است. 

تنش تسلیم و ... هم به تناسب رفتار ماده در مرز ماندگاری در حالت زمان آغاز اعمال نیرو و سپس تغییر حالت در برابر نیروها اطلاق می شود.نمودارها وتعاریف خیلی گویا هستند.نمی دانم چرا برای شما مبهم است؟کمی نیاز به دقت و ژرف کاوی دارید.نگران نباشید.با تمرین اندیشمندانه ابهام ها رفع خواهند شد. 

.اما نکته ای که خواستم بگویم اینکه دوستان گاهی توقعاتی خارج از اهداف وبلاگ دارند که پاسخ به این توقعاتبه وقت بسیاری هم  نیاز دارد و با زمان اندک این برادر کوچکشان سازگاری نیست.اینجا باید به مباحث طراحی پرداخت نه مقدمات دروس پایه دانشگاه.با این وصف اغلب پاسخ ها را به قدر فرصت ارسال کرده ام هرچند با تاخیر اما خدا می داند که زمان برایم آنقدر فراخ نیست که بتوانم توقعات دوستان را در این فضای محدود تا این حد برآورم.بنابراین خواهش می کنم قدری ابراز لطف کنید و شرایط این برادر یا هم میهن یا دوست دیرین را اندکی درک بفرمایید.سپاسم نثارتان بادا.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۲
م. آقایی

امروز پس از مدتهای بسیار به این پنجره مجازی سر زدم.از پس آن ضایعه بزرگ ، کمتر دوست دارم پنجره های مجازی را بگشایم.اما دقایقی پیش گویی دستی آسمانی مرا واداشت که پای برغمزدگی بگذارم و وارد پنل این فضا بشوم.به محض ورود یک نظر خصوصی هم میهنی ارجمند چنان شادمانم کرد که گویی دنیایی را بر من بخشیده است.ایشان در ارتباط با مطلبی که پیرامون استادم مهندس دیبایی نیا نوشته ام به کوتاه ترین بیان اینگونه نوشته اند:

سلام. تحت تاثیر متن شما قرار گرفتم. شماره استاد شما مهندس دیبایی .... است. حتما از تماس شاگرد قدردانی مثل شما خوشحال می شوند.


  با شماره ای که این هم میهن ناشناس محبت کرده بود دقایقی پیش تماس گرفتم.صدای گرم استاد بیژن دیبایی نیا و سلامت ایشان خرسندم کرد.سالها بود که از این مرد بزرگ بی خبر بودم که به لطف این ایرانی آزاده طلسم این بی خبری شکست و با ایشان بسیار سخن گفتیم.اکنون بی درنگ آمدم تا هم این خبر خوش را از سلامت حضرت استاد بنویسم وهم از آن هم میهن ناشناس که منت گذاشته و شماره استادم را به من لطف کردند ازژرفای وجود قدردانی کنم و به ایجاز بگویم: دست مریزاد هم میهن آزاده ام.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۳
م. آقایی

به دلیل درگذشت مادر مهربانم مدتی است که یارای نوشتن ندارم .هم از این روست که باید بمناسبت تعویق نوشتار در تارنما از دوستان وهمراهانم پوزش بخواهم.به یاری یزدان پاک در اولین فرصتی که روحیه یافتم باز در کنار شما خواهم بود.البته پاسخ به پرسشهای دوستان از راه رایانامه ادامه دارد و تعطیل پذیر نیست. درپناه ایزد منان باشید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۰۹
م. آقایی


با درود به همه دوستان و همراهان گرانقدرم در این فضای مجازی،دستان پرمهر همه گرامیانی که با افشردن دگمه ای این پنجره را گشودند وبه نوشته هایم سر زدند را به گرمی می فشارم.

اکنون نفس های سال 1393 با همه گرمی ها وسردی هایش به شماره افتاده است وسال نو پشت در انتظار برای آمدن مشت کوبانی می کند.گویی تاب ندارد دوری دیدار ما ایرانیان در این کهن دیار را.

سال نو در ایران ما  اما دیگرگون از سرزمین های دیگر است و با بهار می آغازد و این شیرین کامی تنها در ایران شهر ما ست. بهارانش زیبا ، تابستانش دلفریب ،پاییزش خاطره انگیز وزمستانش سرشار از امید و انتظارنوروز است.هیچ گاهی (فصلی) زشتگون نیست اما بهاران دیگرگون است. پنهان نیست که شادی نهفته در این گاه زیبا از دور دستها چامه سرایان(شاعران) را نیز چنان طربناک می کرده که سروادهایی(اشعاری) به شیرینی انگبین(عسل) می سروده اند.سعدی شیرازی در چامه ای(غزلی) زیبا چنین فرموده است:

برآمد باد صبح و بوی نوروز                     به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال            همایون بادت این روز و همه روز

چو آتش در درخت افکند گلنار                دگر منقل منه آتش میفروز

چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست       حسد گو دشمنان را دیده بردوز

بهاری خرمست ای گل کجایی                که بینی بلبلان را ناله و سوز

جهان بی ما بسی بودست و باشد            برادر جز نکونامی میندوز

نکویی کن که دولت بینی از بخت            مبر فرمان بدگوی بدآموز

منه دل بر سرای عمر سعدی                که بر گنبد نخواهد ماند این گوز

دریغا عیش اگر مرگش نبودی               دریغ آهو اگر بگذاشتی یوز

در این واپسین روزهای سال سپری شده ودر پیشواز از سال نو به عنوان هم میهنی کوچک فروتنانه فرارسیدن سال پیش رو را به همگان بویژه همراهانم در این فضا شادباش می گویم.امید که سال نو ارمغانی جز شادکامی وتندرستی  در دستان نداشته باشد.هرچه غم ورنج است با وزیدن اولین نسیم بهاری دور شود و هرچه شادکامی است با همان نسیم در سپهر زندگی تان سایه گستر گردد. نوروز ایرانی وبهار زیبا بر شما فرخنده بادا.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۰۴
م. آقایی

دکتر محمود شاکری

استاد ومعلم بزرگوارم جناب آقای دکتر محمود شاکری یکی از شخصیتهای محترمی است که به راستی بودن در محضر وکلاس ایشان برای هر دانشجوی مهندسی مکانیک یک موهبت است.آقای دکتر شاکری استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر هستند.درس های اجباری مقاومت مصالح1 (2 واحد) ،مقاومت مصالح 2 (2 واحد)و مقاومت مصالح 3 (3واحد) را در محضر ایشان بودم.البته ایشان برای مقاطع عالی پوسته و ورق، مقاومت عالی، الاستیسیته و پلاستیسته نیز ارائه می کردند که بنده با کسب اجازه از ایشان در مقاومت عالی و پوسته و ورق از محضرشان کسب فیض کرده ام.

آنچه این مرد بزرگ را در ذهن ما ماندگار کرده تنها دانش ایشان در حوزه تخصصی شان نبود.دکتر شاکری معلم نظم واخلاق همه ما بودند.کلاس معظم له ساعت 9.30 آغاز می شد.حقیقتا می شد ساعت را با حضور ایشان تنظیم کرد. نکته جالب اینکه پس از ایشان کسی حق ورود نداشت.همه باید زودتر در کلاس حاضر می شدند تا در بسته نشده بود امکان حضور بود، در که بسته می شد کار تمام بود چرا؟ چون دکتر به حضور در کلاس اهمیت فراوانی می دادند.با تنها یک جلسه غیبت یا باید درس را حذف می کردی یا اینکه نمره ات صفر منظور می شد.شخصا خاطره ای در این باره دارم که خواندنی است.در نیمسال اول 76-75 با ایشان مقاومت مصالح 3 داشتم.در جلسه پنجم ترم چنان آنفلوانزای شدیدی شدم که حتی راه رفتن هم برایم مقدور نبود.روز دوم بیماری با کلاس دکتر مقارن شد.گفتم با برانکارد هم که شده می روم تا دکتر ببینند که بیمارم.خلاصه برادرمان را زحمت دادیم تا دانشکده بیاید باچه مصیبتی هم رفتیم.زیر بغلمان را گرفت و جلوی در کلاس منتظر دکتر نشستیم.ایشان 9.30 دقیقه تشریف آوردند و اوضاع را دیدند وکسب اجازه کردیم و بازگشتیم. جلسه بعد در ابتدای کلاس که حضور وغیاب کردند نام بنده راکه ابتدای لیست بود خواندند .فرمودند :آقایی! عرض کردم حاضرم استاد. فرمودند جلسه قبل غایب بودی ! گفتم استاد بیمار بودم با سختی آمدم و اگر به خاطرتان باشد کسب اجازه کردم.فرمودند آری یادم هست اما درس را حذف کن. آن روزها ادب استاد وشاگردی سخت حاکم بود.کمترین اعتراضی نکردم و درس را حذف کردم و نیمسال بعد آنرا گذراندم.یادم هست که یکبار هم یکی از دانشجویان که اقبال بدجوری پس کله اش زده بود و در دوران تحصیل سودای ازدواج کرده بود هم به خاطر تقارن روز کلاس درس مقاومت 2 با مراسم عقد کنانش مجبور به حذف شد آن هم در آخرین جلسات نزدیک به امتحان ترم. در کلاس علت غیبتش را گفت "استاد جلسه عقدکنانم بود".آقای دکتر به شوخی گفتند پس ترم دیگر هم حذف کن. همه خندیدند.خنده در کلاس ایشان آنقدر نایاب بود که تا دو ترم بعد هم نقل محافل بچه ها بود که در کلاس دکتر شاکری خندیده ایم.کلاس ایشان دیسیپلین خاصی داشت.آنقدر که همه استادان هم از آن یاد می کردند.یادم هست که نزدیک عید نوروز بود.بچه های شهرستانی می خواستند هفته آخر را تعطیل کنند و بعد از عید جبران .تقریبا با چرب زبانی وتمنا و عجز و لابه همه استادان را راضی کردند بجز دکتر شاکری نه اینکه ایشان راضی نشد بلکه هیچکس جرات گفتن این خواسته را نداشت. درکلاس مهندس دیبایی عزیز با خنده وشیطنت ایشان را راضی کردند.ده دقیقه ای خواهش میکردند.کلاس مهندس دیبایی فضایی متفاوت داشت.مهندس دیبایی برای به چالش کشیدن بچه ها گفتند باشد قبول می کنم به شرطی که  اول از دکتر شاکری اجازه بگیرید بعد کلاس ما را تعطیل کنید. می دانستند که کسی جرات ندارد از ایشان اجازه بگیرد چون کلاس ایشان در هر شرایطی تشکیل می شد و در این صورت همه باید حذف می کردند.

ایشان دو امتحان کتاب بسته می گرفتند. نیم ترم و ترم.فاصله این دو امتحان سه جلسه پایانی بود.حتی یک دهم نمره هم به احدی ارفاق نمی کردند.یادم هست که در جلسه امتحان ترم مقاومت2 در جلد ماشین حساب یکی از دانشجویان برگه روابط مربوط به درس طراحی که کتاب باز بود باقی مانده بود.دانشجو منظوری نداشت و روابط هم ربطی هم به درس مقاومت نداشت. دکتر ناگهان در جلسه امتحان این موضوع را دیدند چون دانشجو بی نظر بود لذا آنرا پنهان هم نکرده بود. خلاصه برگه ایشان را گرفتند و ایشان از جلسه اخراج شد.متاسفانه نمره صفر مقاومت مصالح ایشان را مشروط کرد و نهایتا از تحصیل هم اخراج شد چون یک ترم مشروطی به اخراج دانشجو می انجامید.

البته اینها که گفتم جملگی به حوزه آموزش وکلاس مربوط می شد.دکتر در بیرون از کلاس برای همه چون پدری مهربان بودند.بسیار بزرگوار و شایسته. یک روز بچه ها گفتند بیایید از دکتر برای گرفتن عکسی جمعی اجازه بگیریم.ابتدا می ترسیدیم نپذیرند.کسی هم جسارت خواهش نداشت.خلاصه من بیچاره را کاندیدا کردند که بروم و اجازه بگیرم.در اتاق اساتید خدمتشان رسیدم و با واهمه وشرمندگی از ایشان خواهش کردم "آیا ممکن است افتخار بدهید بچه ها با شما عکسی داشته باشند؟" .باورش سخت است اما یک جور هراس درونی داشتم.درونم جنجالی بود.می گفتم همین الان است که دکتر بیرونم کنند.با تعجب دیدم ایشان لبخندی زدند و چنان مهربانانه برخورد کردند که شرمنده شدم. گویی این دکتر شاکری ، دکتر شاکری دیگری بود که می دیدم. فرمودند "خواهش می کنم ، بفرمایید".خودشان هم در آماده کردن فضای اتاق و بهترین زاویه عکاسی همراهی فرمودند وبا مهربانی وپدرانه کنار ما قرار گرفتند وچند عکس تهیه شد.اگر فرصتی بود یکی از ان عکسها را اسکن کرده در این فضا قرار خواهم داد.

جناب دکتر شاکری همواره در دل وذهن ما محترم وبزرگ است.بسیار مرهون زحمات وسخت گیری های ایشان هستیم.بی شک هرکس این مهم را نادیده بگیرد از گردونه توفیق بیرون خواهد شد.دست ایشان را چون همه معلمانم می بوسم وبرایشان آرزوی سلامت وتوفیق دارم.با تمام وجود فریاد می زنم زنده وپاینده باشید استاد گرانقدر.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۷
م. آقایی