طراحی فلنج های تحت فشار خارج از استانداردها

پاسخ به پرسش ها ونیازهای مصرف کنندگان در طراحی و تامین فلنج های خاص

طراحی فلنج های تحت فشار خارج از استانداردها

پاسخ به پرسش ها ونیازهای مصرف کنندگان در طراحی و تامین فلنج های خاص

طراحی فلنج های تحت فشار خارج از استانداردها

مصرف کنندگان فلنج در حوزه های نفت ،گاز و پتروشیمی وکلیه سایت های فرآیندی که از پایپینگ تحت فشار استفاده می کنند گاه به فلنج هایی نیاز دارند که کلاس وسایز آن در جداول موجود رایج از قبیل ANSI و API و... موجود نیست.این فلنجها که به فلنج های غیر استاندارد یا ویژه مشهورند برای ساخت نیاز به طراحی خاص دارند که کاری حساس و دقیق است.نویسنده این وبلاگ که از سال 1377 طراح انواع فلنج های تحت فشار از ریز سایز تا فلنج های غول پیکر بوده است در این فضا به نیازهای مصرف کنندگان داخلی پاسخی در خور می دهد.با این وصف هیچ مصرف کننده ای نیاز به مراجعه به بازار یا شرکت های خارجی نخواهد داشت اگر اراده خویش را بر حل مساله در داخل متمرکز کند.به جد می توان گفت که دانش و توانمندی ساخت در این حوزه بسیار افزون تر از بسیاری از کشورهای حتی اروپایی است.آزمودن این ادعا چندان دشوار نیست.بخواهید تا روشن شود. mek.flange@gmail.com

پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد» ثبت شده است

دکتر محمود شاکری

استاد ومعلم بزرگوارم جناب آقای دکتر محمود شاکری یکی از شخصیتهای محترمی است که به راستی بودن در محضر وکلاس ایشان برای هر دانشجوی مهندسی مکانیک یک موهبت است.آقای دکتر شاکری استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر هستند.درس های اجباری مقاومت مصالح1 (2 واحد) ،مقاومت مصالح 2 (2 واحد)و مقاومت مصالح 3 (3واحد) را در محضر ایشان بودم.البته ایشان برای مقاطع عالی پوسته و ورق، مقاومت عالی، الاستیسیته و پلاستیسته نیز ارائه می کردند که بنده با کسب اجازه از ایشان در مقاومت عالی و پوسته و ورق از محضرشان کسب فیض کرده ام.

آنچه این مرد بزرگ را در ذهن ما ماندگار کرده تنها دانش ایشان در حوزه تخصصی شان نبود.دکتر شاکری معلم نظم واخلاق همه ما بودند.کلاس معظم له ساعت 9.30 آغاز می شد.حقیقتا می شد ساعت را با حضور ایشان تنظیم کرد. نکته جالب اینکه پس از ایشان کسی حق ورود نداشت.همه باید زودتر در کلاس حاضر می شدند تا در بسته نشده بود امکان حضور بود، در که بسته می شد کار تمام بود چرا؟ چون دکتر به حضور در کلاس اهمیت فراوانی می دادند.با تنها یک جلسه غیبت یا باید درس را حذف می کردی یا اینکه نمره ات صفر منظور می شد.شخصا خاطره ای در این باره دارم که خواندنی است.در نیمسال اول 76-75 با ایشان مقاومت مصالح 3 داشتم.در جلسه پنجم ترم چنان آنفلوانزای شدیدی شدم که حتی راه رفتن هم برایم مقدور نبود.روز دوم بیماری با کلاس دکتر مقارن شد.گفتم با برانکارد هم که شده می روم تا دکتر ببینند که بیمارم.خلاصه برادرمان را زحمت دادیم تا دانشکده بیاید باچه مصیبتی هم رفتیم.زیر بغلمان را گرفت و جلوی در کلاس منتظر دکتر نشستیم.ایشان 9.30 دقیقه تشریف آوردند و اوضاع را دیدند وکسب اجازه کردیم و بازگشتیم. جلسه بعد در ابتدای کلاس که حضور وغیاب کردند نام بنده راکه ابتدای لیست بود خواندند .فرمودند :آقایی! عرض کردم حاضرم استاد. فرمودند جلسه قبل غایب بودی ! گفتم استاد بیمار بودم با سختی آمدم و اگر به خاطرتان باشد کسب اجازه کردم.فرمودند آری یادم هست اما درس را حذف کن. آن روزها ادب استاد وشاگردی سخت حاکم بود.کمترین اعتراضی نکردم و درس را حذف کردم و نیمسال بعد آنرا گذراندم.یادم هست که یکبار هم یکی از دانشجویان که اقبال بدجوری پس کله اش زده بود و در دوران تحصیل سودای ازدواج کرده بود هم به خاطر تقارن روز کلاس درس مقاومت 2 با مراسم عقد کنانش مجبور به حذف شد آن هم در آخرین جلسات نزدیک به امتحان ترم. در کلاس علت غیبتش را گفت "استاد جلسه عقدکنانم بود".آقای دکتر به شوخی گفتند پس ترم دیگر هم حذف کن. همه خندیدند.خنده در کلاس ایشان آنقدر نایاب بود که تا دو ترم بعد هم نقل محافل بچه ها بود که در کلاس دکتر شاکری خندیده ایم.کلاس ایشان دیسیپلین خاصی داشت.آنقدر که همه استادان هم از آن یاد می کردند.یادم هست که نزدیک عید نوروز بود.بچه های شهرستانی می خواستند هفته آخر را تعطیل کنند و بعد از عید جبران .تقریبا با چرب زبانی وتمنا و عجز و لابه همه استادان را راضی کردند بجز دکتر شاکری نه اینکه ایشان راضی نشد بلکه هیچکس جرات گفتن این خواسته را نداشت. درکلاس مهندس دیبایی عزیز با خنده وشیطنت ایشان را راضی کردند.ده دقیقه ای خواهش میکردند.کلاس مهندس دیبایی فضایی متفاوت داشت.مهندس دیبایی برای به چالش کشیدن بچه ها گفتند باشد قبول می کنم به شرطی که  اول از دکتر شاکری اجازه بگیرید بعد کلاس ما را تعطیل کنید. می دانستند که کسی جرات ندارد از ایشان اجازه بگیرد چون کلاس ایشان در هر شرایطی تشکیل می شد و در این صورت همه باید حذف می کردند.

ایشان دو امتحان کتاب بسته می گرفتند. نیم ترم و ترم.فاصله این دو امتحان سه جلسه پایانی بود.حتی یک دهم نمره هم به احدی ارفاق نمی کردند.یادم هست که در جلسه امتحان ترم مقاومت2 در جلد ماشین حساب یکی از دانشجویان برگه روابط مربوط به درس طراحی که کتاب باز بود باقی مانده بود.دانشجو منظوری نداشت و روابط هم ربطی هم به درس مقاومت نداشت. دکتر ناگهان در جلسه امتحان این موضوع را دیدند چون دانشجو بی نظر بود لذا آنرا پنهان هم نکرده بود. خلاصه برگه ایشان را گرفتند و ایشان از جلسه اخراج شد.متاسفانه نمره صفر مقاومت مصالح ایشان را مشروط کرد و نهایتا از تحصیل هم اخراج شد چون یک ترم مشروطی به اخراج دانشجو می انجامید.

البته اینها که گفتم جملگی به حوزه آموزش وکلاس مربوط می شد.دکتر در بیرون از کلاس برای همه چون پدری مهربان بودند.بسیار بزرگوار و شایسته. یک روز بچه ها گفتند بیایید از دکتر برای گرفتن عکسی جمعی اجازه بگیریم.ابتدا می ترسیدیم نپذیرند.کسی هم جسارت خواهش نداشت.خلاصه من بیچاره را کاندیدا کردند که بروم و اجازه بگیرم.در اتاق اساتید خدمتشان رسیدم و با واهمه وشرمندگی از ایشان خواهش کردم "آیا ممکن است افتخار بدهید بچه ها با شما عکسی داشته باشند؟" .باورش سخت است اما یک جور هراس درونی داشتم.درونم جنجالی بود.می گفتم همین الان است که دکتر بیرونم کنند.با تعجب دیدم ایشان لبخندی زدند و چنان مهربانانه برخورد کردند که شرمنده شدم. گویی این دکتر شاکری ، دکتر شاکری دیگری بود که می دیدم. فرمودند "خواهش می کنم ، بفرمایید".خودشان هم در آماده کردن فضای اتاق و بهترین زاویه عکاسی همراهی فرمودند وبا مهربانی وپدرانه کنار ما قرار گرفتند وچند عکس تهیه شد.اگر فرصتی بود یکی از ان عکسها را اسکن کرده در این فضا قرار خواهم داد.

جناب دکتر شاکری همواره در دل وذهن ما محترم وبزرگ است.بسیار مرهون زحمات وسخت گیری های ایشان هستیم.بی شک هرکس این مهم را نادیده بگیرد از گردونه توفیق بیرون خواهد شد.دست ایشان را چون همه معلمانم می بوسم وبرایشان آرزوی سلامت وتوفیق دارم.با تمام وجود فریاد می زنم زنده وپاینده باشید استاد گرانقدر.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۵۷
م. آقایی